بوی عفن...

مردی زشت رو کیسه ای بر پشت داشت. بویی متعفن از آن به مشامم خورد. گفتمش در کیسه چه داری که تا هفت آبادی بوی عفنش مشام آزارد. بگفتا سوال بیهوده کردی و عمرم به هدر دادی. زشتی چون من کیسه ی مشک نتواند به دوش کشیدن. گفتمش زشت چون تو بسیار دیده ام بر اسب اصیل عرب سوار و کنیزان زیبا به بر. گفت مشام تیز دار که بوی عفن آنها تا هفت ملک را به گند کشانده.
نظرات 2 + ارسال نظر
س... یکشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 01:42 ب.ظ http://www.poshtebamekahgeli.persianblog.con

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم... سلام.
وقتی بشه (من) درون هر کسی رو از پس چهره اش بشناسی و اون رو به قضاوت بنشینی شاید که بشه قدمی فراتر گذاشت، برای شناختن (من) درون خود! دوست عزیز من لینک شما رو اضافه کردم می بخشید که نشد زودتر خبر بدم.
به روز هستم خوشحال میشم که.../ پایدار باشید.

محمد سه‌شنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 02:07 ق.ظ http://ahoorafilm.blogfa.com

سلام
ممنون که سر زدید ونظر دادید باز هم تشریف بیاورید خوشحال میشیم!
سعی میکنم پیشنهدات شما را اجرا کنم
در ضمن موزیک جالبی روی وبلاگتون هست
موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد