مردی زشت رو کیسه ای بر پشت داشت. بویی متعفن از آن به مشامم خورد. گفتمش در کیسه چه داری که تا هفت آبادی بوی عفنش مشام آزارد. بگفتا سوال بیهوده کردی و عمرم به هدر دادی. زشتی چون من کیسه ی مشک نتواند به دوش کشیدن. گفتمش زشت چون تو بسیار دیده ام بر اسب اصیل عرب سوار و کنیزان زیبا به بر. گفت مشام تیز دار که بوی عفن آنها تا هفت ملک را به گند کشانده.